نباریدنِ چشم هام، توی دعای کمیلِ دیشبِ حرم بانو را،
می دانستم
از کجا آب میخورد..
*قیامت/آیه مبارکه 14
نباریدنِ چشم هام، توی دعای کمیلِ دیشبِ حرم بانو را،
می دانستم
از کجا آب میخورد..
*قیامت/آیه مبارکه 14
نمیدانم با آن وضعِ حجاب، همسرش بود یا دوست (؟) دخترش؛
اما
وقتی که خواستند سوار تاکسی بشوند
مرد، اول او را سوار کرد
پ.ن: حتی او هم..
از سه شنبه به این فکر میکرد که عصرِ جمعه این شعر را بزند توی وبلاگ که:
این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی
یا بُنَیّ!
کارهایی که پشتشان زحمت است، دیده خواهند شد
هر چند آن روز، امروز نباشد.
پ.ن: مادرت اما آرزومند است که پسرکش هیج کاری را ، جز برای رضای خدا نکند
من شکوه ز دست خویش دارم از دوست نمیکنم شکایت
چون منحنی ام من، او مجانــب باری عجبست این حکایت
خواهیم به وصل هم رسیــــدن اما به کجا؟ به بی نهایت
پ.ن:حتی توی ریاضیات هم دست از سرمان برنداشتی..
سلامتی اونایی که وقتی توی تاکسی کنار نامحرم میشینن، کیفشونو میذارن وسط
قالَتْ علیها السلام :
إ لهى وَ سَدى ،
اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ،
وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى
اءَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(67)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود:
خداوندا!
به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آن ها را برگزیده اى ،
و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ،
از تو مى خواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندانم را ببخشى ...
با به خاکسپاری هر شهید ِ گمنام،
یک پدر و مادر ِ چشم انتظار،
دیگر نباید منتظر باشند...
پ.ن: دیروز یکیشان را هم توی قم تشییع کردند...
ازین نمونه ها کم نداریم توی تاریخ.
علی بن ابی حمزه بطائنی از اصحاب و حتی وکیل خاص امام کاظم بوده؛
بعد از شهادت ایشون دیگه زیر بار امامت امام رضا نمیره.
مردم ما باید به اون درجه برسن که
با برگشتن یک نفر ، ایمانشون دچار تزلزل نشه...*
حاج آقا اینها را میگوید و من در طول روضه بلند بلند گریه میکنم.
گریه برای قلب مبارک "آقا"یی که این روزها
قوت قالبش خون دل است و شاید دعا برای همرهان دیروز؛
لعلهم یرجعون.
پ.ن: ایام متعلق به مادر سادات است. دعا کنیم
*حاج آقا پناهیان -دیشب -حسینیه آیت الله مرعشی نجفی (نقل به مضمون)