برای همه
باب الحوائج
بودی
و
برای من
باب الحسین...
پ.ن: چگونه فراموش کنم آن ساعت که پایم را را یارای قدم گذاشتن سمت حرم ارباب نبود
و اگر نبود پاسخِ آن توسل مضطرانه، شاید ...
برای همه
باب الحوائج
بودی
و
برای من
باب الحسین...
پ.ن: چگونه فراموش کنم آن ساعت که پایم را را یارای قدم گذاشتن سمت حرم ارباب نبود
و اگر نبود پاسخِ آن توسل مضطرانه، شاید ...
السّلامُ علی الحُسین
و علی علیِّ بن الحُسین
و علی اولادِ الحُسین
و علی اصحابِ الحُسین...
پ.ن: فردا بیست و سوم است ارباب...
شب علی دید و به نزدیکی دید
.
.
.
گر چه او نیز ،
به تاریکی دید ..
پ.ن: دلتنگ شاه نجفم..
مدح علی و آل علی بر زبان ماست
گویا
زبان برای همین در دهان ماست ...
توی این دنیای بزرگ مجازی آدم باید یک وبلاگ دیگر هم داشته باشد که اسمش را بگذارد "شرح پریشانی من" *
که آدرسش را ندهد به هیچ کس.
که "لقد خلقنا الانسان فی کبد" هایش را ببرد آنجا.
نه برای اینکه خوانده شوند.
نوشتن آدم را سبک میکند.
حال آدم را خوب میکند.
اصلا ببرد آنجا برای همان یک مخاطب خاص .
که پستهای ننوشته نزدش خوانده شده هستند.
که زیر هر پست بیاید با حروفی که دیده نمی شوند کامنت بگذارد دلداری بدهد لایک بزند یا حتی ناراحت بشود.
از بی صبری ها، بی قراری ها، از این همه شکایت.
از نادیده گرفتن این همه وعده.
بلکه آدم ، آدم بشود...
*دوستان شرح پریشانی من گوش کنید/داستان غم پنهانی من گوش کنید
اولین کسی که از انسان "تعبیر مادی" کرد
خودِ "شیطان" بود
آنجا که گفت: "خلقته من طین"
دیگر نگاه نکرد آنجا را که خدا فرمود:
"و نفخت فیه من روحی..."
به نقل از آیت الله ممدوحی