سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تیر 89 - قاصدک های سوخته

   

سکوی نفتیِ آتش گرفته،
با اسم
"یا زهرا"
خاموش شد.
بانو!
خاموش کن آتش درونم را....
----------------------------------------------------
ایده این پست را، یادم نیست از کدام وبلاگ گرفتم.




توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 89 تیر 25

نشسته بود برای قیامتش برنامه ریزی میکرد.
فکر میکرد مشکل این است که نمیداند برای حاضر شدن چقدر وقت دارد.



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 89 تیر 24

یک هفته ای وقت داشت تا مصاحبه.
حساب کرد دید هفت تا کتاب هست که باید دوره شان کند.
روز چهارم بود.
کتاب -چهار صد صفحه ای - اول به دویست نرسیده بود هنوز.




توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 89 تیر 24

امروز وقتی که از خواب -دیر- بیدار شد
توی رختخواب
یاد دیروز- که دیر بیدار شده بود-
افتاد:
فردا حتما زود بیدار خواهم شد.



توسط: قاصدک های سوخته روز چهارشنبه 89 تیر 23

دیشب وقتی فهمیدم ماه رجب امسال 29 روزه بود و تموم شده
 چیزی در درونم سوخت
تسبیح "لااله الا الله" ام به پانصد نرسیده بود هنوز...



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 تیر 22

<      1   2