سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آبان 89 - قاصدک های سوخته

   

و الله لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها*
به خدا سوگند آنقدر این پیراهن خود را وصله زدم که از وصله کننده آن شرم دارم


همین -حتا فقط- عطش روحت را نمی نشاند؟

*نهج البلاغه



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 89 آبان 29

چه لذتی دارد پای درس استادی بنشینی
که مؤلف کتابِ همان درس، برای سمت بوده باشد.
یک جورهایی نوشیدن از سرچشمه است.

الحمدلله



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 89 آبان 29

یادم نیست بعدِ اولین جلسه بود یا دومین جلسه.
صبح با صدای اذان،چشمهام باز شد
و دیدم عبارات کشف المراد
دارد با صدای بلند،
توی ذهنم رژه میرود.



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 89 آبان 29

یک جایی هست توی خیابان ارم، که خیلی دوستش دارم.

همانجا،کنار آن درختِ بزرگ و قدیمی،
که عابران پیاده وقتی به آنجا میرسند،می ایستند.
برمیگردند به سوی دربِ صحن آینه.
دست را روی سینه میگذارند،
و زیر لب چیزی زمزمه میکنند.
به نشانه احترام کمی خم میشوند
و میروند.



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 89 آبان 29

عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم

این هفته دیگر من و اکرم عزممان را جزم کرده بودیم برای مباحثه.
سه شنبه ها هر دو وقت داشتیم.
تقویم را که دیدیدم متوجه شدیم سه شنبه عرفه است.
اولین جلسه لغو شد.



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

پنج هزار تومان داده اند برای پسرک یک بسته فرهنگی ِ ... هدیه آورده اند.
از عکس بگیر تا سی دی های کارتون ویا حتی کتابچه کوچکِ داستانی.
همه چیز تویش هست الا فرهنگ!



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

الله اکبر
.
.
.
.
.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته را که میگفت،
تازه یادش می افتاد که توی نماز به همه چیز توجه کرده بجز خدا.


*اگر بخواهی دلداریَ ش بدهی میگویی:
  حداقل خوب است که همین بی توجهی را توجه میکنی.این را نقطه آغاز بگیر و بالا برو.



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

خواب دیده خانمی را، که روی سرش تاجی است که رویش نوشته "لا اله الا الله"
پرسیده که کیست؟ گفتند خانم آقای فلانی(از دوستانش).
تعبیرش را که بعدا پرسیده گفتند:
آقای فلانی اگه ازدواج نکرده یک همسر صالحه نصیبش میشه و اگه ازدواج کرده یک فرزند صالح.



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

چقدر درد دارد که علامه همین جا توی قم توی حرم مطهر خانم باشد
و تو نتوانی سر مزارش بروی
چند دقیقه ای آنجا زانو بزنی
و به حال خودت گریه کنی
و توی گریه هایت قسمش بدهی که دستگیرت باشد.


قم المقدسه، 24 آبان،سالگرد رحلت علامه



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد*

*علامه طباطبایی روحی فداه



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 89 آبان 25

   1   2   3   4      >