سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هذا یوم الجمعه - قاصدک های سوخته

   

دلم میخواهد جوری زندگی کنم که
وقتی اولین تارهای سپید موهایم را دیدم
بروم یک گوشه ای
زیارت آل یاسین بخوانم
یک دل سیر گریه کنم
و بگویم:

ما هم شدیم پیر ِ تو یا صاحب الزمان...



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 89 بهمن 25


به حساب بی معرفتیم مگذار
که دیدنت را
-توی این همه سال-
با این همه عطش،
طلب نکرده ام.
چشمان گنه کار، لایق دیدار نیست

*این چشم ها حالا حالاها باید خون دل بخورند و ببارند برای تطهیر...



توسط: قاصدک های سوخته روز یکشنبه 89 دی 5


اَتَرى تَجی ءُ فجیـــعــة ...بأمض من تلک الفَجـــیعة

حیثُ الحسین ُ على الثَرى...خیلُ العدى طُحنَت ظُلــوعُه

قتلته آل امیة، ظـــام... الــى جنبِ الشرــــیعة

ورضیعه بدمِ الورید مخضّبٌ

فاطلب رضیعــــــــة 

فاطلب رضیعــــــــة 


فاطلب رضیعــــــــة ....


مولای من! بالاتر ازین ها میخواهی برای آمدن؟.....

 

* قصیده سید حیدر عاملی(+)



توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 89 آذر 19

"مصحف امام علی (ع) : قرآنی است که امیر المومنین (ع )بعد از رحلت پیامبر نوشتند به همراه تفسیر کل آیات قرآن و به ترتیب نزول تنظیم شده است. حتی شان نزول آیات هم در حاشیه کتاب نوشته شده است که روی هم شش ماه طول کشید اما آن را نپذیرفتند و امام هم دیگر آن را عرضه نکردند."

بعضی جمله ها را که استاد میگوید، بخاطر کمی ِ وقت زود ازشان رد میشود.
اما من دوست دارم همانجا توقف کنم. بقیه حرفهای استاد را نشنوم
توی خیالم بروم یک جا که احساس امنیت کنم. گوشه حرم مثلا. سرم را به زانو بگیرم و های های گریه کنم.
گریه به خاطر جهل مردمی که ندانستند عظمت ِ مردی را که خدا همنشینشان کرده بود. به خاطر مردی که فهمیده نشد و قدر دانسته نشد.
بعد همین جور که دارم گریه میکنم یاد ِ خودم بیفتم.
یاد ِ خودم و خورشیدی که گرچه پشت ابر است، اما هست و خودش گفته که اگر شیعیانم به قدر آب خوردنی منتظرم بودند، می آمدم.

تو بگو! جا ندارد وسط این گریه ها آدم جان بدهد حتی؟


پ.ن: از شما چه پنهان، دلم هوای هذا یوم الجمعه نویسی کرده بود...



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 89 آذر 6
نظرات شما ()