شروع که میکردی به خواندن
آه از آن ساعتی/
که با تن چاک چاک/
آقا دستمال سفید بزرگش را از جیبش بیرون می آورد
و تو همانطور جان سوز میخواندی
نهادی ای تشنه لب/
صورت خود روی خاک/
و آقا به پهنای صورت اشک می ریخت ...
پ.ن: به بهانه آیین بزرگداشت مرحوم کوثری - 30 آبان 90 قم المقدسه
توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 90 آبان 30